تحولات مدل اقتصادی رسانهها؛ از روزنامههای کاغذی تا عصر دیجیتال
ابوالفضل دولتشاهی
رسانهها از دیرباز یکی از ارکان اساسی شکلدهی به افکار عمومی و انتشار اطلاعات به شمار میروند. از روزنامههای چاپی و رادیو گرفته تا تلویزیون و شبکههای اجتماعی، رسانهها نهتنها وسیله اطلاعرسانی بلکه ابزار اقتصادی و فرهنگی مهمی هستند که بر جوامع تأثیرگذارند. با ورود فناوریهای دیجیتال و تغییر رفتار مخاطبان، مدلهای اقتصادی رسانهها دچار تحولات بنیادی شدهاند.

فرهنگ اقتصاد _ ابوالفضل دولتشاهی در یادداشتی نوشت:
رسانهها از دیرباز یکی از ارکان اساسی شکلدهی به افکار عمومی و انتشار اطلاعات به شمار میروند. از روزنامههای چاپی و رادیو گرفته تا تلویزیون و شبکههای اجتماعی، رسانهها نهتنها وسیله اطلاعرسانی بلکه ابزار اقتصادی و فرهنگی مهمی هستند که بر جوامع تأثیرگذارند. با ورود فناوریهای دیجیتال و تغییر رفتار مخاطبان، مدلهای اقتصادی رسانهها دچار تحولات بنیادی شدهاند.
در دهههای گذشته، اقتصاد رسانهها عمدتاً بر پایهی فروش نسخه و درآمد تبلیغاتی مبتنی بر تعداد مخاطبان شکل میگرفت. با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، این مدل سنتی به چالش کشیده شد و رسانهها مجبور شدند به شیوههای جدید درآمدزایی و نوآوری اقتصادی روی آورند. در سطح جهانی، پلتفرمهایی همچون یوتیوب، اینستاگرام و تیکتاک، و در ایران نمونههایی مانند آپارات و نماوا، مدلهای اقتصادی نوینی را معرفی کردهاند که محور آنها خلاقیت، تولید محتوا و تعامل مستقیم با مخاطب است.
بررسی تحولات مدل اقتصادی رسانهها، تحلیل روندهای جهانی و تجربه ایران، و ارائه تصویری جامع از آینده اقتصاد، برای فعالان رسانهای، پژوهشگران و سیاستگذاران راهنمای مفیدی است و حتی میتواند مبنایی برای پژوهشهای مستقل درباره اقتصاد رسانهها باشد.
* تغییرات تاریخی مدل اقتصادی رسانهها
در دهههای نخستین شکلگیری رسانههای مدرن، روزنامهها و مجلات چاپی محور اقتصاد رسانه بودند. مدل اقتصادی سنتی رسانهها بر دو ستون اصلی استوار بود:
۱- فروش نسخه: فروش روزنامهها و مجلات به مخاطبان مستقیم و کسب درآمد ثابت از انتشار محتوا.
۲- تبلیغات چاپی: کسب درآمد از تبلیغات شرکتها و برندها که بر اساس تیراژ و نفوذ رسانه تعیین میشد.
این مدل در دورهای که رسانهها محدود به چاپ و پخش بود، پاسخگو و پایدار به نظر میرسید. با ظهور رادیو و تلویزیون، مدل اقتصادی تغییر یافت و تبلیغات گسترده به محور اصلی درآمد تبدیل شد. تلویزیونها با برنامههای پرمخاطب توانستند ارزش تبلیغات را افزایش دهند و این درآمد را به تولید محتوای بیشتر و تنوع برنامهای اختصاص دهند.
با این حال، مدل سنتی رسانهها با محدودیتهایی مواجه بود. هزینههای بالای تولید و توزیع، وابستگی شدید به تبلیغات و فشار رقابتی ناشی از افزایش رسانهها، ازجمله چالشهای اقتصادی این دوره بودند. درنتیجه، بسیاری از رسانهها یا به ادغام و تمرکز روی آوردند یا با کاهش کیفیت محتوا و کاهش تنوع، تلاش کردند بقای خود را حفظ کنند.
* تحولات دیجیتال و اثرات آن بر اقتصاد رسانهها
با ورود اینترنت و گسترش فضای دیجیتال، مدل اقتصادی رسانهها دگرگون شد. این تحولات را میتوان در چند محور اصلی بررسی کرد:
۱- کاهش درآمدهای چاپی و سنتی: دسترسی آسان مخاطبان به اخبار و محتوای آنلاین، کاهش فروش نسخههای چاپی و کاهش تأثیر تبلیغات سنتی را درپیداشت. رسانهها که به مدل درآمدی سنتی وابسته بودند، با کاهش منابع مالی مواجه شدند.
۲- ظهور مدلهای اشتراکی و فریمیوم: بسیاری از رسانهها برای جبران کاهش درآمد، به مدلهای مبتنی بر اشتراک روی آوردند. محتوای رایگان برای جذب مخاطب ارائه میشود و محتوای اختصاصی یا پیشرفته با اشتراک ویژه در دسترس است. این مدل در پلتفرمهایی مانند روزنامههای دیجیتال، سرویسهای پخش ویدئو و مجلات آنلاین کاربرد دارد.
۳- اقتصاد شبکههای اجتماعی: پلتفرمهایی مانند یوتیوب و اینستاگرام، مدل درآمدی مبتنی بر تبلیغات هدفمند و پرداخت مستقیم مخاطب را معرفی کردند. تولیدکنندگان محتوا میتوانند درآمد خود را از طریق تبلیغات و گرفتن حامی مالی (اسپانسرینگ) دریافت کنند، بدون اینکه وابسته به درآمد سنتی رسانه باشند. الگوریتمهای پیشرفته و تحلیل دادهها، تبلیغات را به مخاطب مناسب هدایت میکنند و به افزایش بهرهوری اقتصادی رسانهها کمک میکنند.
۴- نمونههای ایرانی: در ایران، پلتفرمهایی مانند آپارات، نماوا و روبیکا به تدریج مدلهای مشابه یوتیوب و سرویسهای اشتراکی بینالمللی را پیاده کردهاند. تولیدکنندگان محتوا در این پلتفرمها میتوانند با تعداد بازدید بالا، حمایت مالی کاربران و اسپانسرینگ برندها، درآمدزایی کنند. این روند نشان میدهد که حتی در بازار محدودتر ایران، نوآوری اقتصادی و مدلهای دیجیتال میتوانند جایگزین مدلهای سنتی شوند.
تحولات دیجیتال نهتنها مدل اقتصادی رسانهای را تغییر داده بلکه نحوهی تعامل مخاطب با محتوا، میزان توجه و وفاداری او و حتی ارزش رسانهها را بازتعریف کرده است.
* الگوهای جدید درآمدی و نوآوری اقتصادی
مدلهای درآمدی جدید رسانهها حول محورهای نوآوری اقتصادی، تولید محتوا و تحلیل داده شکل گرفتهاند که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد:
۱. درآمد مبتنی بر داده و تبلیغات هدفمند: با تحلیل رفتار کاربران، تبلیغات با دقت بالا به مخاطب ارائه میشود. این مدل در یوتیوب، اینستاگرام و نمونههای ایرانی مانند آپارات و نماوا دیده میشود و درآمد قابل توجهی ایجاد میکند.
۲- حمایت مالی مستقیم و اسپانسرینگ: تولیدکنندگان محتوا میتوانند از حمایت مستقیم کاربران و اسپانسرینگ برندها درآمد کسب کنند. این مدل به ویژه در اقتصاد مولّد (Creator Economy) کاربرد دارد و تعامل مستقیم با مخاطب را ممکن میسازد.
۳- اقتصاد مشارکتی و محتوای تولیدشده توسط کاربران: برخی پلتفرمها با استفاده از محتوای تولیدشده توسط کاربران، هزینههای تولید را کاهش داده و در عین حال ارزش افزوده اقتصادی ایجاد میکنند. نمونه آن میتواند محتوای آموزشی و سرگرمی در پلتفرمهای ایرانی و جهانی باشد.
۴- مدلهای اشتراکی و فریمیوم: رسانههای دیجیتال و سرویسهای پخش آنلاین، با ارائه محتوای رایگان و محتوای ویژه با اشتراک، توانستهاند جریان درآمدی پایدار ایجاد کنند. این مدل، هم در سطح جهانی و هم در ایران (نماوا و فیلیمو) کاربرد دارد.
۵- تجربههای موفق جهانی: پلتفرمهایی مانند نتفلیکس، اسپاتیفای و یوتیوب، با ترکیب اشتراک، تبلیغات و اسپانسرینگ، مدلهای پایدار اقتصادی ارائه کردهاند. این تجربهها نشان میدهد که تنوع جریان درآمدی و نوآوری اقتصادی، کلید پایداری رسانهها در عصر دیجیتال است.
* ویژگیها و روندهای اقتصاد رسانه در ایران
رسانههای ایرانی، با برخورداری از تجربه تاریخی در روزنامهها و تلویزیون، وارد عصر دیجیتال شدهاند و روندهای مشابه جهانی را تجربه و دنبال میکنند:
۱- مدلهای سنتی: روزنامهها و شبکههای تلویزیونی ایران همچنان به تبلیغات و فروش نسخه وابستهاند، اما کاهش مخاطب و محدودیتهای مالی، نیاز به نوآوری را ضروری کرده است.
۲- ورود رسانههای دیجیتال: پلتفرمهایی مانند آپارات، نماوا و روبیکا، با ارائه مدلهای درآمدی مبتنی بر تبلیغات، اشتراک و حمایت مالی کاربران، نشان دادهاند که رسانههای دیجیتال میتوانند جایگزین یا مکمل رسانههای سنتی باشند.
۳- محدودیتها و فرصتها: محدودیتهای قانونی، زیرساختی و بازار محدود، چالشهایی برای اقتصاد رسانه ایجاد کرده است. با این حال، فرصتهای نوآوری و خلاقیت اقتصادی نیز وجود دارد که میتواند به توسعه مدلهای درآمدی پایدار منجر شود.
۴- نمونههای نوآوری: برخی رسانهها و پلتفرمها، با تمرکز بر تولید محتوای تخصصی، ارائه خدمات چندرسانهای و جذب حمایت مالی مستقیم، توانستهاند جریان درآمدی جدید ایجاد کنند و نمونههای موفقی در ایران باشند.
* چالشها و چشمانداز آینده
با وجود تحولات مثبت، رسانهها با چالشهای مهمی روبهرو هستند:
۱. تغییر رفتار مخاطب: افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی و محتوای دیجیتال، موجب کاهش وفاداری به رسانههای سنتی و فشار بر درآمدهای تبلیغاتی خواهد شد.
۲. چالشهای پایداری مالی و استقلال رسانهها: رسانههایی که به تبلیغات متکی هستند در برابر فشارهای سیاسی و اقتصادی آسیبپذیرند. ایجاد مدلهای درآمدی متنوع و پایدار، کلید حفظ استقلال رسانهها است.
۳. رقابت با پلتفرمهای جهانی: رسانههای داخلی با پلتفرمهای جهانی مانند یوتیوب و اینستاگرام رقابت میکنند، که نیازمند نوآوری، کیفیت محتوا و جذب مخاطب است.
۴- پیشبینی روندهای آینده: ترکیب مدلهای تبلیغاتی هدفمند، اقتصاد خالق، اشتراک ویژه و نوآوری محتوایی، روند غالب در اقتصاد رسانههای آینده خواهد بود. رسانههایی که بتوانند به سرعت خود را با این تغییرات تطبیق دهند، جایگاه پایدارتری خواهند داشت.
* جمعبندی
تحولات مدل اقتصادی رسانهها نشان میدهد که عصر دیجیتال، فرصتی بیسابقه برای نوآوری و تنوع درآمدی فراهم کرده است. رسانهها دیگر صرفاً به فروش نسخه و تبلیغات سنتی متکی نیستند و میتوانند با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، مدلهای اشتراکی، حمایت مالی مستقیم مخاطبان و اقتصاد مشارکتی، جریانهای درآمدی پایدار ایجاد کنند.
در ایران نیز تجربه برخی پلتفرمهای اجتماعی نشان میدهد که حتی در شرایط محدودیتهای قانونی و بازار کوچک، نوآوری اقتصادی میتواند جایگزین مدلهای سنتی شود. آینده اقتصاد رسانهها، با ترکیب تحلیل داده، تولید محتوای خلاقانه و تعامل مستقیم با مخاطب، روشن به نظر میرسد.
درنهایت، سازگاری رسانهها با تغییرات اقتصادی و دیجیتال، نوآوری مستمر و سیاستگذاری هوشمند، کلید پایداری و توسعه پایدار اقتصاد رسانه است؛ نکتهای که برای پژوهشگران، سیاستگذاران و فعالان رسانهای اهمیت حیاتی دارد.
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: